کد مطلب:315481 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:207

با پدر
امام امیرالمؤمنین حال فرزند خود را در كودكی بشدت رعایت می كرد و عنایتی خاص به او داشت، خصوصیات ذاتی مبتنی بر ایمان و ارزشهای عمیق انسانی خود را به فرزند منتقل می كرد و در چهره ی فرزندش قهرمانی از قهرمانان اسلام را مشاهده می كرد كه برای مسلمانان صفحات درخشانی از سرافرازی و كرامت به یادگار خواهد گذاشت. امیرالمؤمنین پسر را غرق بوسه می كرد و فرزند،



[ صفحه 39]



عواطف و قلب پدر را مسخر كرده بود.

مورخان نقل می كنند كه: «روزی امیرالمؤمنین، عباس را در دامان خود گذاشت، فرزند آستینهایش را بالا زد و امام در حالی كه بشدت می گریست به بوسیدن ساعدهای عباس پرداخت. ام البنین حیرت زده از این صحنه، از امام پرسید:

- چرا گریه می كنی؟

حضرت با صدایی آرام و اندوه زده پاسخ داد: به این دو دست نگریستم و آنچه را بر سرشان خواهد آمد به یاد آوردم.

ام البنین شتابان و هراسان پرسید: چه بر سر آنها خواهد آمد؟

حضرت با آوایی مملو از غم و اندوه و تأثر گفت: آنها از ساعد قطع خواهند شد».

این كلمات چون صاعقه ای بر ام البنین فرود آمد و قلبش را ذوب كرد و با دهشت و به سرعت پرسید:

- «چرا قطع می شوند؟»

امام به او خبر داد كه فرزندش در راه یاری اسلام و دفاع از برادرش، حافظ شریعت الهی و ریحانه ی رسول الله (صلی الله علیه و آله) دستانش قطع خواهند شد. ام البنین به شدت گریست و زنان همراه او نیز در غم و رنج و اندوهش شریك شدند. [1] .

سپس ام البنین به دامن صبر و بردباری چنگ زد و خدای را سپاس گفت كه فرزندش فدایی سبط گرامی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و ریحانه ی او خواهد بود.



[ صفحه 40]




[1] قمر بني هاشم، ص 19.